بیش از دو هزار نشانه برای فرج، ظهور و رستاخیر در كتب حدیثی نقل شده كه میتوان آنها را به چهار دسته تقسیم نمود:
1. فِتَن: فتنه از ریشه فتن در لغت به معنای امتحان و آزمایش است.
2. مَلاحم: جمع ملحمه به معنای جنگ و كشتار است.
3. اشراط الساعه: اَشْراط جمع شَرَط به معنای نشانه و سرآغاز است. ساعه به معنای رستاخیر است. اشراطالسّاعه، یعنی نشانههای رستاخیر.
4. علائم ظهور: عَلائِم جمع عَلامَه از ریشه عَلَم به معنای نشانه است.
بیش از دو هزار نشانه برای فرج، ظهور و رستاخیر در كتب حدیثی نقل شده كه میتوان آنها را به چهار دسته تقسیم نمود:
1. فِتَن: فتنه از ریشه فتن در لغت به معنای امتحان و آزمایش است.
2. مَلاحم: جمع ملحمه به معنای جنگ و كشتار است.
3. اشراط الساعه: اَشْراط جمع شَرَط به معنای نشانه و سرآغاز است. ساعه به معنای رستاخیر است. اشراطالسّاعه، یعنی نشانههای رستاخیر.
4. علائم ظهور: عَلائِم جمع عَلامَه از ریشه عَلَم به معنای نشانه است.
نشانههای ظهور كه در اصطلاح فتن، ملاحم و اشراط السّاعه نیز نامیده میشوند؛ از نخستین روز رحلت رسول اكرم(ص) آغاز شده تا هنگامه ظهور ادامه دارند.
منظور از بیان علائم ظهور آن است كه هر كس بخواهد از خطر ضلالت در امان باشد، آنها را فرا بگیرد تا كسی را در برابر خداوند حجّت نباشد كه مقتضای آن وجوب فراگیری علائم ظهور و معذور نبودن احدی در ندانستن آنها میباشد.
آثار فراوانی تحت عنوان «علائم الظّهور»، «علامات الظّهور» و «علامات المهدی(ع)» از علمای فریقین منتشر شده است.2 از
شیخ صدوق نیز كتابی به نام علامات آخرالزّمان گزارش شده است.3
گستره علائم ظهور
نشانههای ظهور كه در اصطلاح فتن، ملاحم و اشراط الساعه نیز نامیده میشوند، از نخستین روز رحلت رسول اكرم(ص) آغاز شده تا هنگامه ظهور ادامه دارند.
استراتژی فدك، ماجرای سقیفه، گزینش خلیفه، تهاجم به خانه وحی، روی كار آمدن معاویهها و حجّاجها، شهادت امام حسین(ع)، عمّار یاسر، حُجر بن عدی، میثم تمّار و دیگر شهدای راه فضیلت در احادیث فتن و ملاحم جای خاصّی دارند.
در احادیث ملاحم و فتن، خروج قرامطه، سقوط بنیاميّه و بنیعبّاس، فتح «استانبول»، اشغال «عراق» و «افغان» توسط سركرده كفر و دیگر رخدادهای جهان تا هنگامه ظهور و انفجار نور، به روشنی پیشبینی شده است.
علاوه بر كتابهای مستقلّی كه در این باره تألیف شده؛ در دهها كتابِ پایه و مرجع، بابهایی چون فتن، ملاحم و اشراط السّاعه به نقل این روایات اختصاص یافته است.
این احادیث همانند دیگر احادیث غیبی از سرچشمه زلال قرآن و عترت نشئت گرفته، در مجامع حدیثی ثبت شده و همانند دانههای تسبیح با نظم و ترتیب خاصّی در بستر زمان تحقّق یافته است.
صحّت و استواری سخنان پیشوایان را برای همگان روشن و مبرهن میسازد.
بسیاری از كتب پایه و مرجع، مربوط به نشانههای ظهور و دیگر مسائل مهدويّت، در كشاكش روزگار، به ویژه در تهاجم مخالفان به كتابخانههای شیعیان دستخوش حریق شده، از بین رفتهاند و فقط گزارشی از آنها در كتابهایی چون «رجال نجّاشی» و «فهرست شیخ طوسی» باقی مانده است.
كهنترین اثر بر جای مانده از اوایل قرن سوم هجری قمری كتاب ارزشمند «الفتن» اثر نُعَیم بن حمّاد مروزی، متوفّای 229 ه .ق. میباشد. اهمّیت ویژه این كتاب در این است كه مؤلّف آن 26 سال پیش از تولّد حضرت وليّعصر(عج) دیده از جهان فرو بسته و از محدّثان مشهور زمان خود بوده، بخاری از او در «صحیح» روایت كرده و شماری از علمای رجال بر وثاقت او تأكید نمودهاند.4 تعدادی از نسخههای دستنویس آن تا زمان ما محفوظ مانده است.5
از دیگر ویژگیهای این كتاب گستردگی و جامعيّت آن است كه بیش از 2000 حدیث پیرامون فتن، ملاحم و نشانههای ظهور را در بر دارد.
سيّد ابن طاووس، 308 حدیث از این كتاب برگزیده و به پیوست 115 حدیث از فتن سلیلی و 93 حدیث از فتن، زكريّا بن یحیی بزّاز در كتابی گرد آورده و آن را التّشریف بالمنن نام نهاده است.6
در میان كتابهایی كه در این زمینه توسط معاصران به رشته تحریر درآمده، به سه نمونه اشاره میكنیم:
1 . «علامات المهدی المنتظر» از شیخ مهدی فتلاوی، شامل 525 حدیث.
2. «نوائب الدّهور فی علائم الظهور» از علّامه میرجهانی
(1413 ه .ق.) در چهار مجلّد، شامل 555 حدیث.
3 . «معجم الملاحم والفتن» از سيّد محمود دهسرخی (معاصر) شامل 1800 سر فصل.
روی این بیان شمار نشانههای ظهور از مرز 2000 میگذرد كه بسیاری از آنها تحقّق یافته و شماری در حال تحقّق یافتن است.
علائم غیرحتمی در مشخّص نمودن وقت ظهور كاربرد ندارد؛ در حالی كه وقتی نخستین نشانه از نشانههای حتمی مشاهده شد؛ همه چشم به راه آن امام نور متوجّه میشوند كه دوران تیره و تار غیبت به سرآمده، لحظه وصال فرا رسیده است.
علائم حتمی و غیرحتمی
در میان بیش از 2000 علائم ظهور، تعدادی از آنها علائم حتمی و بقيّه علائم غیرحتمی میباشند. تعداد علائم حتمی از انگشتان دست نمیگذرد. تنها تعداد پنج نشانه از این نشانهها حتمی میباشند كه عبارتند از:
خروج سفیانی؛
خروج یمانی؛
بانگ آسمانی؛
خسف بیداء؛
قتل نفس زكيّه.
فرق اساسی این نشانههای پنجگانه با دیگر نشانهها در این است كه با تحقّق یافتن هر یك از نشانههای غیرحتمی دلها آكنده از سرور میشود. یاد یار مهربان در اعماق جانِ شیفتگان ظهور و مشتاقان حضور روحی تازه میدمد. نوید فرا رسیدن بهار ظهور، دلهای خسته از خزان غیبت را امیدی تازه میبخشد؛ ولی چشم به راهان ظهور و منتظرانِ امام نور، از زمان پایانپذیری شب دیجور غیبت و فرا رسیدن دوران موفور السّرور ظهور آگاه نمیشوند؛ لیكن هنگامی كه یكی از نشانههای حتمی تحقّق پیدا كند، همه چشم به راهان از تاریخ دقیق انفجار نور و فرا رسیدن هنگامه ظهور آگاه میشوند؛ زیرا بر اساس روایات فراوان، پس از خروج سفیانی و سیطرهاش بر سه كشور «سوریه»، «اردن» و «فلسطین» تنها هشت ماه بعد، یوسف زهرا(عج) از كنار خانه خدا ظهور میكند و آن دست نیرومند الهی از آستین غیبت بیرون میآید و آرزوی دیرینه همه انبیاء و اولیاء تحقّق مییابد.
پيامبر اكرم(ص) و امام اهل بيت(ع) در روايات متعدّدي به توصيف آخرالزّمان و بيان نشانههاي عمومي اين دوران پرداختهاند. يکي از اين روايات، روايت مفصّلي است که در کتاب «الکافي» از امام ششم شيعيان(ع) نقل شده است. امام صادق(ع) در ابتداي اين روايت، در پاسخ يکي از ياران خود که با اشاره به برخورد تحقيرآميز منصور عبّاسي با آن حضرت از ايشان ميپرسد: اينان تا کي بايد سلطنت کنند و ماکي از [آزار آنها] راحت و آسايش مييابيم. ميفرمايد: «آيا نميداني که هر چيزي مدّتي دارد ؟...آيا اين سخن تو را سود ميبخشد که بداني هر گاه زمان اين امر و [پايان دولت آنان] فرا رسد، از چشم بر هم زدني زودتر رخ ميدهد؟ اگر تو ميدانستي که آنها در درگاه خداوند چه وضعي دارند، خشم تو نسبت به آنها بيشتر ميشد. اگر تو يا [حتّي] همة ساکنان زمين کوشش کنند که آنها را از نظر گناه به وضعي بدتر از آنچه اکنون در آن به سر ميبرند، در آورند، نميتوانند. پس [مراقب باش] شيطان تو را نلغزاند و پريشان نکند؛ زيرا عزّت و سربلندي تنها از آن خدا، رسول او و مؤمنان است؛ ولي منافقان نميدانند. آيا نميداني هر کس منتظر اين امر باشد و در برابر آزار و ترسي كه به او وارد ميشود، شکيبايي پيشه کند، فرداي قيامت در صف ما محشور ميشود».
وجه اشتراك علائم ظهور با فِتن، ملاحم و اشراط السّاعـ[
پیش از بیان وجه امتیاز علائم حتمی از غیرحتمی، درنگی كوتاه در وجه اشتراك علائم ظهور با فتن و ملاحم و اشراط السّاعه خواهیم داشت:
1. ارتباط و وجه اشتراك علائم ظهور با فتن این است كه در كتب فتن به تفصیل از فتنههای پیش از ظهور، چون فتنه سفیانی، لشكر سفیانی، سپاه قحطانی، فتنههای یمن، بربر، مصر، حبشه، شام، بغداد و از همه مهمتر فتنه دجّال گفتوگو شده است.7
2. ارتباط علائم ظهور با اخبار ملاحم در مورد درگیری سفیانی با حسنی، كشتار بغداد، كوفه، بصره، قرقیسیا و دیگر حوادث خونینی كه در آستانه ظهور به وقوع میپیوندد، میباشد.8
3. ارتباط علائم ظهور با روایات اشراط السّاعه در این است كه:
اوّلاً: یكی از اشراط السّاعه ظهور حضرت مهدی(عج) است؛
ثانیاً: یكی دیگر از اشراط السّاعه نزول حضرت عیسی(ع) است كه ارتباط مستقیم با ظهور دارد؛
ثالثاً: یكی دیگر از اشراط السّاعه خروج دجّال است كه در ايّام ظهور خواهد بود؛
رابعاً: یكی دیگر از اشراط السّاعه خسف در «جزیر\ العرب» است كه به احتمال قوی همان خسف سرزمین بیداء باشد كه از نشانههای ظهور است.9
وجه امتیاز علائم حتمی از علائم غیرحتمی
قبلاً اشاره كردیم كه علائم غیرحتمی در مشخّص نمودن وقت ظهور كاربرد ندارد؛ در حالیكه وقتی نخستین نشانه از نشانههای حتمی مشاهده شد، همگان متوجّه میشوند كه دوران غیبت به سر خواهد رسید.
لزوم تفكیك علائم حتمی از غیرحتمی
پس از تشریح كاربردی علائم حتمی، علّت تفكیك علائم حتمی از علائم غیرحتمی روشن میشود؛ لیكن آیا این تفكیك ضرورت هم دارد یا خیر؟
برجستهترین كارشناس مهدوی در عصر حاضر و توانمندترین تلاشگر عرصه مهدويّت حضرت آیتالله حاج شیخ لطفالله صافی گلپایگانی در كتاب ماندگار و پُربار «منتخب الاثر» در پایان بحث مفصّل خود درباره دجّال مینویسد: آیا شناخت نشانههای ظهور از جمله خروج دجّال واجب است تا به هنگام وقوع دانسته شود و حق از باطل و سره از ناسره شناخته گردد؟ ظاهر این است كه واجب است تا انسان در معرض گمراه شدن نباشد و از باب دفع ضرر محتمل.
میتوان گفت: منظور از بیان علائم ظهور آن است كه هر كس بخواهد از خطر ضلالت در امان باشد، آنها را فرا بگیرد تا كسی را در برابر خداوند حجّت نباشد كه مقتضای آن وجوب فراگیری علائمظهور و معذور نبودن احدی در ندانستن آنها میباشد.10
نشانه های عمومی آخرالزمان
- آنگاه که ديدي حق مرده است و اهل حق از ميان رفتهاند؛
- ستم همه جا را فراگرفته است؛
- قرآن فرسوده شده و بدعتهايي از روي هوا و هوس در مفاهيم آن به وجود آمده است؛
- دين بيمحتوا شده است، همانند ظرفي که آن را واژگون ميسازند؛
پینوشتها:
1. خلیل، العین، ترتیب كتاب العین، ص 616.
2. برای كتابشناختی آنها ر.ك: نگارنده، كتابنامه حضرت مهدی، ج 2، صص 520 ـ 528.
3. نجّاشی، الرّجال، ص 390، رقم 1049.
4. ابنحجر عسقلانی وثاقت او را از احمد حنبل، معین، عجلی و ابوحاتم نقل كرده و خود طبق نظر آنها اظهارنظر كرده است. ر.ك: ابن حجر، فتح الباری، جلد مقدّمه، ص 447.
5. از جمله: نسخه كتابخانه بریتیش میوزیوم، لندن، تاریخ استنساخ 706 ه . ق.
و نسخه كتابخانه عاطف افندی، استانبول، به تاریخ 687 ه . ق.
6. این كتاب دهها بار در ایران، لبنان و عراق به نام: الملاحم و الفتن چاپ شده و اخیراً به نام اصلی خود: التّشریف بالمنن فی التّعریف بالفتن، در قم چاپ و منتشر شده است.
7. ر.ك: ابن حماد، الفتن؛ ابن حنبل، الفتن؛ شیخ فادی اسعد نصیف، الفتن والمحن.
8. ر. ك: ابن المنادی، الملاحم، تحقیق عُقَیلی؛ سيّد ابن طاووس، الملاحم والفتن.
9. ر.ك: بزرنجی، الاشاعـ[ لا اشراط السّاعـ[؛ یوسف بن وابل، اشراط السّاعـ[؛ صلاح الدّین محمود، اشراط السّاعـ[ الصغری و الكبری؛ محمّد سلامه جبر، اشراط السّاعـ[ و اسرارها؛ قاضی محمّد ابن كنعان، اشراط السّاعـ[ و امور الآخر\.
10. صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ج 3، ص 303.